خروج چند فيلم از بخش مسابقه جشنواره فيلم فجر و راهاندازي بخش نوعي نگاه، واكنش هايي را از سوي فيلمسازان به دنبال داشته است.
سيروس الوند ، كارگردان فيلم «پرتقال خوني» قرار دادن فيلمش را در بخش نوعي نگاه، توهين به خود دانسته و مرتضي شايسته، تهيهكننده فيلم «قصه پريا» نيز با بيان اين مطلب كه «ما اين فيلم را صرفا براي حضور در بخش مسابقه ارائه دادهايم»، اعلام كرده كه در صورت عدم حضور فيلمش در بخش مسابقه، درخصوص شركت در جشنواره تصميم خواهد گرفت.»
عبدالرضا كاهاني نيز در نامهاي به مديركل نظارت و ارزشيابي معاونت سينمايي كه عضو هيات انتخاب جشنواره نيز بوده، براي شركت دادن فيلم خود در جشنواره 3 شرط گذاشته كه مهمترين آن دريافت پروانه نمايش در داخل و خارج كشور است.
دليل جا ماندن فيلمها از مسابقه
اما اينكه اين 6 فيلم از نظر مضمون و محتوا چه داشتهاند كه در بخشي فرعي «نوعي نگاه» قرار داده شدهاند، سوالي است كه روز گذشته خبرنگار ما براي يافتن پاسخ آن با افراد زيادي تماس گرفت.
مطالب مطرح شده از سوي برخي افرادي كه فيلمهاي مذكور را ديدهاند، نشان ميدهد اين فيلمها در يك نكته با هم مشترك هستند و آن اين است كه همه آنها به معضلات اجتماعي ميپردازند و به همين دليل فيلمهايي تلخ و گزنده از آب درآمدهاند. اين نوع مضامين همان چيزهايي است كه مسوولان سينمايي تعبير «سياهنمايي» را درباره آن به كار ميبرند و در اين دوره معاونت سينمايي بدون اينكه بخواهد آنها را توقيف كند، براي نمايش آنها محدوديت ايجاد كرده است. آخرين نمونه آن هم صدور پروانه نمايش محدود براي اين فيلمها بود كه امكان نمايش در برخي شهرها را از دست دادند.در اين ميان جاي تعجب اينجاست كه تعدادي از اين فيلمها به سفارش نهادهاي مسوول در امور اجتماعي ساخته شدهاند. براي مثال، براساس اطلاعات به دست آمده «قصه پريا» ساخته فريدون جيراني درباره دختري است كه در دفترچه خاطرات پسرعموي خود با ردپايي از دختري آشنا ميشود كه زندگي آنها را به هم ميريزد. در اين فيلم «مصطفي زماني» نقش همسري معتاد را ايفا ميكند. اين فيلم كه از نظر مضموني بسيار تلخ از آب درآمده، گفته مي شود با مشاركت ستاد كل مبارزه با مواد مخدر ساخته شده است.
«يكي از ما دو نفر» ساخته تهمينه ميلاني نيز فيلمي است كه با مشاركت بنياد سينمايي فارابي توليد شده كه خود برگزاركننده جشنواره است.
«مرهم» ساخته عليرضا داوودنژاد هم داستان دختري جوان است كه معتاد ميشود و مادربزرگ او تلاش ميكند تا او را ترك بدهد.
«كوچه ملي» ساخته مهرشاد كارخاني هم قصه يك بليتفروش سينما و يك آپاراتچي را روايت ميكند كه بعد از انقلاب همديگر را گم كردهاند و بعد از پيدا كردن يكديگر، وارد سينماهاي لالهزار، ميدان فردوسي و ديگر سينماهاي پررونق گذشته ميشوند؛ سينماهايي كه حالا ورشكست شدهاند.
آنها با نمايش بخشهايي از فيلمهاي خوب قبل از انقلاب همچون: گاو، رگبار و... حال و هواي آن روزها را براي مخاطبان خود زنده ميكنند. آنچه باعث رفتن اين فيلم به بخش نوعي نگاه شده، اين تعبير است كه گويي فيلم به قصد تجليل از سينماي قبل از انقلاب ساخته شده است.
طبق شنيدهها «پرتقال خوني» ساخته سيروس الوند داستان مردي است كه بعد از ابراز علاقه به يك زن، وفاداري او را امتحان ميكند.
«اسب حيوان نجيبي است» ساخته عبدالرضا كاهاني نيز داستاني اجتماعي است كه در يك شب اتفاق ميافتد. فيلم به زندگي يك مامور ميپردازد كه از مردم پول ميگيرد. البته اين ظاهر ماجراست و مانند دو فيلم قبلي كاهاني، تلخي اين فضا با رويدادهايي شيرين تعديل شده و نتيجهگيري پاياني فيلم نيز مثبت است.
يك بام و دوهوا
هرچند برخي گمانهزنيها نشاندهنده فضاي تلخ و اجتماعي فيلمهاي بخش نوعي نگاه و دليل خروج آنها از مسابقه است، اما بررسي خلاصه داستان ساير فيلمهاي حاضر در جشنواره نشان ميدهد در ميان فيلمهاي بخش مسابقه، آثار زيادي نيز حضور دارند كه به موضوعهاي حاد سياسي ميپردازند.
امسال در جشنواره فيلمي را شاهد خواهيد بود كه داستان آن درباره يك «آژانس ازدواج» است كه بعد از تعطيل شدن، فعاليتهايش را در خيابان پيگيري ميكند. يا در فيلمي ديگر يكي از شخصيتها بارها ارادت خود را به يك آوازخوان مسالهدار سياسي نشان ميدهد. اين برخورد دوگانه، ضربالمثل يك بام و دوهوا را به ياد ميآورد. حالا بايد ديد كه آيا بخش «نوعي نگاه» صرفا زاييده سليقه است يا ضوابطي پشت آن وجود دارد؟ اين سوالي است كه روز گذشته يافتن پاسخ آن از سوي مسوولان با ناكامي مواجه شد.
رضا استادي
گروه فرهنگ و هنر
www.mahdipc.tk









سایت خدماتی تک بیست